
به گزارش روزپلاس، با وجود توافق آتشبس، اسرائیل همچنان به حملات خود در لبنان ادامه میدهد و بخشی از جنوب این کشور را در اشغال دارد. در چنین شرایطی عقلانیت ایجاب میکند که لبنان برای دفاع، از همه ابزارهای در اختیارش از جمله مقاومت بهره ببرد. حزبالله سالهاست بهعنوان بازوی مکمل ارتش، نقش کلیدی در حفظ امنیت و بازدارندگی ایفا کرده؛ چنانکه شیخ نعیم قاسم نیز تاکید کرده مقاومت مانع تحقق اهداف اسرائیل در جنوب لبنان شده است.
با این حال، روند تحولات سیاسی لبنان بهگونهای پیش میرود که عقلانیت از تصمیمگیریها فاصله گرفته است. سال گذشته، رئیسجمهور لبنان که با حمایت آمریکا و عربستان به قدرت رسید، در پارلمان اعلام کرد: سلاح باید فقط در اختیار دولت باشد؛ موضعی که نگرانی حامیان مقاومت را در پی داشت. این موضعگیری با استقبال نمایندگان آمریکا مواجه شد؛ از جمله مورگان اورتگاس که در سفر به لبنان گفت حزبالله باید فوراً خلع سلاح شود و ارتش وظیفه خود را انجام دهد.
در ظاهر، پیشنهاد غربیها چنین است: خلع سلاح حزبالله در برابر خروج اسرائیل از جنوب لبنان. اما واقعیت چیز دیگری است. تاریخ نشان داده اسرائیل هرگز بدون فشار عقبنشینی نکرده و جایی نبوده که خودخواسته خارج شود؛ نه در جنوب لبنان، نه در غزه و نه در هیچجای دیگر. این پیشنهاد صرفاً تلاشی برای فریب افکار عمومی لبنان و زمینهسازی برای حذف مقاومت است.
توماس باراک، نماینده ویژه آمریکا، اخیراً در واکنش به پاسخ دولت لبنان درباره این درخواست، گفت از همکاری بیسابقه بیروت «به طرز باورنکردنی راضی» است؛ جملهای که نگرانیها را نسبت به فشارهای پشت پرده افزایش داده است.
در جنگ اخیر، اگر حزبالله نبود، نیروهای اسرائیلی میتوانستند تا بیروت پیشروی کنند؛ همانطور که پیشتر تجربهاش را داشتهاند. از همین رو، صحبت از خلع سلاح در شرایطی که تلآویو هنوز اشغالگر است، نه نشانه صلح، بلکه ابزار اشغال بیشتر است.
این سناریو را باید در چارچوب تحولات منطقه دید؛ از حملات شب گذشته اسرائیل به یمن گرفته تا جنگ ۱۲روزه تحمیلشده به ایران. به نظر میرسد هدف اصلی، خروج اسرائیل از جنوب لبنان نیست، بلکه تثبیت اشغال در لبنان، گسترش نفوذ در سوریه و تضعیف کامل محور مقاومت است. فریب خلع سلاح، فقط مقدمهای برای اشغال بعدی است.